سرویس جهان مشرق - سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی اخیر خود تنها راه پایان دادن به موجودیت نظامی ایران و حزبالله را تصمیم دولت و رهبران سوریه دانست و تاکید کرد که بدون درخواست دمشق، تمام دنیا نمیتوانند محور مقاومت را از سوریه خارج کنند.
همه متوجه این نکته شدند که این پیام تنها متوجه دشمنان محور مقاومت شامل آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی و متحدان عرب آنها نیست، بلکه میتواند متوجه تمام کسانی باشد که تصور میکنند امکان خارج کردن مقاومت با زور از عرصه سوریه وجود دارد.
تبادل موشکی صورت گرفته طی هفتههای گذشته در ارتفاعات جولان چند هفته قبل از این سخنرانی قواعد جدیدی را برای درگیری با دشمن در سوریه رقم زد.
چند روزی از این حمله نگذشته بود که سیگنالهایی از کاخ کرملین با این محتوا به گوش رسید که با تحقق پیروزیهای بزرگ و موفقیتهای چشمگیر از سوی ارتش عربی سوریه در جنگ ضد تروریسم و راهاندازی روند سیاسی، تمامی نیروهای خارجی ناگزیر باید از اراضی سوریه خارج شوند.
الکساندر لاورنتیف فرستاده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور سازش سوریه اظهارات پوتین را به این صورت تشریح کرد که این اظهارات مخصوص تمامی نیروهای نظامی خارجی حاضر در اراضی سوریه از جمله آمریکاییها و ترکها و حزب الله و ایران است.
بشار اسد رئیس جمهور سوریه در گفتگوی اخیر خود با روزنامه انگلیسی میل آنساندی وجود این اختلافات را در داخل دولتها یا میان آنها طبیعی دانست و در عین حال تاکید کرد که تنها تصمیمی که در خصوص تحولات سوریه گرفته میشود، تصمیم سوری است.
هنگامی که روسیه تصمیم گرفت به حمله نظامی حمایت کننده از ارتش سوریه در برابر تروریستهای تکفیری و حامیان آنها بپیوندد، حزب الله و ایران، مسکو را به عنوان بخشی از محور مقاومت قلمداد نکردند، بلکه این کشور را بخشی از ائتلاف سیاسی و نظامی با هدف جلوگیری از سقوط دولت سوریه به دست دشمنان مشترک این ائتلاف بر شمردند. به این ترتیب توزیع نقش میان این عناصر شکل گرفت و این اتفاق باعث شد ارتش سوریه بتواند کنترل خود بر بیشتر اراضی این کشور را باز پس بگیرد.
با وجود اینکه دولت سوریه در حال حاضر برنامهریزی زندگی بیش از ۹۰ درصد از افراد مقیم در داخل سوریه را با نظارت خود انجام میدهد، اما برنامه آن برای بازپس گیری سایر مناطق اشغالی از طریق جنگ یا توافقهای سیاسی متوقف نشده است. با این وجود دولت به دنبال دوری کردن از جنگهای بیشتر است.
اقدامات دولت برای آزادسازی کامل سوریه طی ماههای اخیر از طریق آزادسازی کامل اطراف دمشق و حومه حمص و حماه دنبال شد. بعد از درگیریهای غوطه و یرموک نگاهها به جنوب سوریه به ویژه مناطق تحت کنترل گروههای مسلح از جنوب شرقی سویدا گرفته تا درعا و اطراف آن تا قنیطره و مرزهای فلسطین اشغالی و لبنان معطوف شد.
مشخص بود که تصمیم قاطع دولت برای ورود به این درگیریها گرفته شده است. هدف از این تصمیم نیز تقویت امنیت در عمق جنوبی دمشق و جلوگیری از استفاده دشمنان از این مناطق برای ضربه زدن به دمشق و اطراف آن در حملات تروریستی بود.
طی مدت زمان کوتاهی آمادگیهایی از سوی برخی گروههای مسلح وابسته به جیش الاسلام و ارتش آزاد و جبهه النصره برای سازش با دولت سوریه به وجود آمد. به این ترتیب قرار شد آنها به موجب این توافق به مناطق تحت کنترل ترکیه در استان ادلب بروند. این در حالی بود که حتی داعش نیز شامل این مسأله شده بود و آزادسازی مناطق تحت سلطه این گروه تروریستی نیز یا از طریق ریشه کن کردن آن، یا تسلیم شدن عناصر آن انجام میشد.
از سوی دیگر ارتش اردن نیز شور و علاقه خاصی برای عقد توافق با ارتش سوریه از خود نشان داد و بر اساس این توافق نیروهای خود را در مناطق مرزی بین دو کشور مستقر کرده و گذرگاههای زمینی را باز کرد. به این ترتیب گفتگوها میان دو طرف با هدف بازگرداندن آوارگان سوری از اردن به خانه و زندگیشان آغاز شد.
اما اتفاقی که در ادامه افتاد، این بود که جریانهای خارجی حامی گروههای تروریستی سعی در به تعطیلی کشاندن این تلاشها در جنوب سوریه داشتند. این موضوع کاملا از سوی روسیه لمس میشد.
سعودیها و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس همچنان با خود بزرگ بینی اعتقاد دارند که میتوانند گروههای تروریستی مسلح را گردهم بیاورند و برای انجام حمله جدید ضد دمشق از آنها حمایت کنند. از سوی دیگر واشنگتن نیز از هیچ طرحی که بتواند نقش و فعالیت نیروهای این کشور در پایگاه التنف را متوقف کند، حمایت نمیکند. آمریکا به هیچ وجه نمیخواهد مجبور به عقب نشینی از این منطقه شود. علاوه بر تمام اینها عنصر اصلی فشار، از سوی رژیم صهیونیستی وارد میشود که نمیخواهد دولت سوریه کنترل کامل بخشهای جنوبی این کشور را در اختیار بگیرد و تلآویو بدون تضمینهای امنیتی و نظامی و سیاسی باقی بماند.
به این ترتیب بود که فشارهای اسرائیل و آمریکا و کشورهای غربی و روسیه برای ساماندهی سازش سیاسی و نظامی جهت بازگرداندن کنترل دمشق بر اراضی این منطقه آغاز شد. دشمن در این رابطه شعار جدید خود را مطرح و اعلام کرد که باید جلوی حضور نیروهای ایرانی و حزب الله در این منطقه گرفته شود.
دشمن آمادگی خود را برای عقد قرارداد بزرگ و بازگرداندن اوضاع به دوره قبل از آغاز بحران سوریه در تمامی مرزها بر اساس توافق آتشبس سال ۱۹۷۴ اعلام کرد.
مطالبات تلآویو از مسکو در عرصه سوریه
اردوگاه متخاصم سوریه اعلام کرد که شکست پروژه براندازی دولت سوریه و همچنین خارج کردن گروههای مسلح از این کشور را میپذیرد، به شرطی که نیروهای دولتی سوریه بدون در نظر گرفتن تحولات سالهای پیش بار دیگر در منطقه مستقر شوند و روسیه نیز تضمین مستقیم و عملیاتی برای ساماندهی اوضاع میدانی بر اساس مطالبات اسرائیلیها به نحو زیر بدهد:
1- به صورت رسمی اعلام شود که مناطق جنوب سوریه به روی هر نیرویی غیر از نیروهای دولتی این کشور بسته است. این ممنوعیت تا عمق خاک سوریه و مرزهای پایتخت این کشور صدق میکند. دشمن صهیونیستی به این ترتیب تلاش دارد هر نوع موجودیت و حضور نیروهای مقاومت در این منطقه را نقض این اعلام به شمار آورده و حق خود را برای تقابل میدانی مستقیم محفوظ بداند.
به این ترتیب عملاً دشمن تلاش دارد مناطق اشغالی جولان را همچنان تحت اشغال خود داشته باشد و ارتش سوریه مسئولیت حفاظت از منطقه جنوبی را بر عهده بگیرد. علاوه بر تمام اینها اسرائیل نیز هر موقع شرایط را مناسب دید، حق آزادی عمل را برای خود حفظ کند.
2-روسیه باید از طریق حضور نظامی و امنیتی خود تضمین کند که هیچ یک از گروههای مسلح به این منطقه نزدیک نمیشوند. این توافق تأکید دارد که اسرائیل به دنبال بازگشت به تمام مبانی توافق توقف درگیریها در سال 1974 از نظر ماهیت منطقه و حجم استقرار نیروهای سوریه در این منطقه است.
3-روسیه باید با همکاری آمریکا و اردن تضمینهایی را در طول مرزهای جنوبی سوریه ایجاد کرده و بر روند سازش و مطالبات گروههای معارض یا مسلح در این منطقه نظارت داشته باشد. به این ترتیب آتشبس در این منطقه انجام میشود، بدون این که دولت روسیه الزامی برای ترک کردن منطقه یا تحویل دادن امور به دولت سوریه داشته باشد.
از روند تحولات مشخص میشود که دشمن بر روی دو نکته مهم حساب کرده است: اول اینکه دولت سوریه از ورود به درگیری مستقیم با نیروهای اسرائیلی ابا دارد و معتقد است که در صورت ورود به این درگیری، ضربات سختی را متحمل خواهد شد. از سوی دیگر اسرائیل معتقد است که دولت سوریه نمیتواند به تعهدات خود در چارچوب برنامه کاری نیروهای مقاومت عمل کند.
به این ترتیب تل آویو تصور میکند هنگامی که بخواهد مجموعه حملاتی را ضد مواضع سوریه به بهانه هدف قرار دادن مواضع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران یا حزب الله در سوریه انجام دهد، واکنش به این حملات در حجمی نخواهد بود که بتواند قواعد جدیدی را برای درگیریها ایجاد کند. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی بر روی مواضع روسیه برای به تعطیلی کشاندن تصمیمات بشار اسد برای حمایت از اقدامات محور مقاومت در این منطقه حساب کرده بود.
چرا مسکو وارد بازی تلآویو شد؟
تلآویو میداند که دمشق وارد مذاکره با این رژیم نخواهد شد. لذا به سمت روسیه تمایل پیدا کرده و درخواست کمک از آنها کرد، چرا که می دانست مسکو نمیخواهد جنگ بزرگی در سوریه ایجاد شده و دستاوردهای این کشور از زمان مداخله مستقیم نظامی در اوایل سال ۲۰۱۵ را خراب کند.
تل آویو این پیشنهاد را مطرح کرد تا اینگونه وانمود کند که مطالبات دولت سوریه در جنوب این کشور را برآورده میکند. اما نمیخواهد ایران یا حزب الله در این منطقه حضور داشته باشند. واقعیت این است که روسیه مخالفتی با پیشنهاد اسرائیل نداشت و تلاش کرد بشار اسد را برای این موضوع قانع کند.
مسکو تصور میکرد به این ترتیب میتواند ثبات را به سوریه بازگرداند، بدون اینکه تنشی جدید با اسرائیل ایجاد شود که مصیبتهای زیادی برای منطقه خواهد داشت.
در شرایطی که محور مقاومت ضمن توافق با دولت بشار اسد، قواعد جدیدی را برای درگیریها تثبیت کرده و آمادگی جنگ گسترده با دشمن صهیونیستی را نیز دارد، روسیه سعی کرد مناقشهای داخلی در سوریه ایجاد کند و اینگونه نشان دهد که به دنبال کمک کردن به بشار اسد است. مدتی بعد برخی دیدگاهها از سوی مسئولان سوریه در سطوح مختلف مطرح شد مبنی بر اینکه آینده درگیریهای سوریه احتمالا نیازی به حضور نیروهای ایرانی یا گروههای مسلح از افغانستان یا عراق ندارد. البته این شخصیتها اشارهای به نیروهای حزبالله نکردند.
دیدگاه بشار اسد در خصوص طرح تلآویو و مسکو
با این وجود بشار اسد موضوع را با این دیدگاه دنبال نمیکند. او در درجه اول معتقد نیست که جنگ ضد گروههای تروریستی در کوتاه مدت به پایان خواهد رسید. او نیز مانند رهبران نظامی و امنیتی سوریه از حجم نقش نیروهای حزبالله و جریانهای متحد دمشق در بیشتر مناطق سوریه با خبر است. علاوه بر اینکه بشار اسد نیز مانند روسها از اهمیت نیروهای انسانی در این جنگ اطلاع دارند.
تا جایی که هنگامی که برخی گروههای مقاومت طی هفتههای اخیر سعی کردند موجودیت خود را در برخی مناطق شرق سوریه کاهش دهند، بلافاصله گروههای داعش از این فرصت استفاده کرده و حمله گستردهای را ضد این مناطق ترتیب دادند که باعث کشته شدن تعداد زیادی از عناصر ارتش سوریه و روسیه شد.
بشار اسد نگاه خاصی به این موضوع دارد و آن را تنها از نظر نیازمندیهای تاکتیکی کوتاه مدت ارزیابی نمیکند، بلکه بیشتر متوجه اوضاع استراتژیک منطقه است. نیازی نیست کسی برای بشار اسد این موضوع را تشریح کند که اسرائیل همچنان مانند گذشته مهمترین عامل مصیبتهای سوریه است. او با نقش میدانی و سیاسی دشمن صهیونیستی از زمان آغاز بحران سوریه کاملا آشنا است و در دیدار با افراد مختلف تاکید کرده که حضور وی در کنار محور مقاومت یک گزینه تاکتیکی نیست و سوریه هزینههای این تعهد را پرداخت کرده است. او معتقد است که نیروهای مقاومت در لبنان و ایران و عراق باعث افتخار دولت سوریه میشود و در کنار ارتش سوریه تلاشهای زیادی برای جلوگیری از سقوط دولت سوریه انجام دادهاند.
عناصر زیادی وجود دارد که باعث میشود بشاراسد تسلیم این طرح نشود. البته او دیدگاه خاص خود را در بررسی این موضوع دارد. اسد قطعاً به دنبال امضای توافق برای تضمین امنیت اسرائیل نیست، اما در عین حال ممانعتی از اقدام برای تقویت کنترل دولت نمی بیند.
از سوی دیگر دشمن صهیونیستی میداند که محور مقاومت برای مدیریت جنگ در جولان اشغالی نیازی به استقرار در نزدیکی مرزها ندارد و شرایط مقابله با دشمن صهیونیستی مرتبط با مسائل دیگری است، به همین علت بود که دشمن شعار جلوگیری از حضور ایران در تمامی سوریه را مطرح کرد.
رژیم صهیونیستی تجربه جریان انصارالله در یمن و حملات موشکی انجام شده ضد قلب عربستان و عمق این کشور را کاملا زیر نظر دارد و میداند که اقداماتی که یمنیها انجام میدهند، نسبت به موشکهایی که امروز در دست نیروهای مقاومت در لبنان و سوریه است، آغاز راه است. چه برسد به اینکه موشکهای ایران مورد توجه قرار گیرد.
از سوی دیگر ایران و حزبالله معتقدند که روسیه نمیتواند به سمت معامله با واشنگتن و تلآویو پیش برود. تحولات منطقهای و بینالمللی نیز نشان میدهد که تقابل واقعی بین روسیه و غرب برقرار است. علاوه بر این که غرب نیز هرگز نمیتواند سازو کاری ارائه کند که مسکو را به فکر تغییر استراتژی خود در سوریه بیندازد.
به این ترتیب ایران و حزبالله نگرانی نسبت به هر سازش احتمالی برای کمک به دولت سوریه جهت در اختیار گرفتن کنترل اوضاع در مناطق جنوبی ندارند. تصمیم سازان ایران و حزبالله اعتقاد دارند که هیچ سیگنال نگران کنندهای از سوی دولت دمشق در این راستا وجود ندارد.
علاوه بر اینها تصمیم محور مقاومت و مقابله با دشمن صهیونیستی در سوریه و لبنان یا فلسطین یک تصمیم موضعی نیست، بلکه یک برنامه کاری درازمدت است که ابزارهای سیاسی و میدانی خاص خود را دارد.